بوی باران،بوی سبزه ،بوی خاک

شاخه های شسته،باران خورده،پاک

آسمان آبی وابر سپید،

برگ های سبز بید،

عطرنرگس،رقص باد،

نغمه شوق پرستوهای شاد،

خلوت گرم کبوتر های مست...


نرم نرمک می رسداینک بهار

خوش به حال روزگار!

خوش به حال چشمه هاودشت ها،

خوش به حال دانه هاوسبزه ها،

خوش به حال غنچه های نیمه باز،

خوش به حال دخترمیخک-که می خنددبه نازـ ،

خوش به حال جام لبریز ازشراب،

خوش به حال آفتاب.

ای دل من،گرچه ـ دراین روزگار ـ

جامة رنگین نمی پوشی به کام،

بادة رنگین نمی بینی به جام،

نقل وسبزه درمیان سفره نیست،

جامت ـ از آن می که می باید ـ تهی است،

ای دریغ ازتو اگر مستم نسازد آفتاب!

ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار.

گر نکوبی شیشۀ غم را به سنگ؛

هفت رنگش می شود هفتاد رنگ!